کاربر گرامی! هرگونه کپی برداری از محتوای سایت، به هر شکل حتی با ذکر منبع جهت بازنشر در وبسایت های دیگر و با اهداف غیرتجاری مغایر موازین قانونی و شرعی بوده و برخورد با متخلفین از طریق پلیس فتا و سایر مراجع قانونی پیگیری خواهد گردید.

دنیای اتوماتیکدنیای اتوماتیک
  • دنیای اتوماتیک
    • درباره دنیای اتوماتیک
    • تماس با دنیای اتوماتیک
    • همکاری با دنیای اتوماتیک
  • مطالب آموزشی
    • کارخانه دیجیتال
      • دنیای اتوماسیون صنعتی زیمنس
      • دنیای کوبات ها و ربات های صنعتی
    • دنیای خانه های هوشمند
    • دنیای خودروهای هوشمند
  • فروشگاه
    • قوانین و مقررات فروشگاه
    • سئوالات متداول خرید
    • حساب کاربری خرید از فروشگاه
    • رهگیری سفارش
  • دوره های آموزشی
    • پروفایل آموزشی
  • تالارهای گفتگو
  • وبلاگ
  • ثبت نام
    • قوانین و مقررات عضویت
    • سئوالات متداول عضویت
    • حساب کاربری
    • ورود
      • کارت

        0
    • دنیای اتوماتیک
      • درباره دنیای اتوماتیک
      • تماس با دنیای اتوماتیک
      • همکاری با دنیای اتوماتیک
    • مطالب آموزشی
      • کارخانه دیجیتال
        • دنیای اتوماسیون صنعتی زیمنس
        • دنیای کوبات ها و ربات های صنعتی
      • دنیای خانه های هوشمند
      • دنیای خودروهای هوشمند
    • فروشگاه
      • قوانین و مقررات فروشگاه
      • سئوالات متداول خرید
      • حساب کاربری خرید از فروشگاه
      • رهگیری سفارش
    • دوره های آموزشی
      • پروفایل آموزشی
    • تالارهای گفتگو
    • وبلاگ
    • ثبت نام
      • قوانین و مقررات عضویت
      • سئوالات متداول عضویت
      • حساب کاربری
      • ورود

    ارزش زندگی

    ارزش زندگی

    • ارسال شده توسط محمدرضا
    • دسته بندی کارآفرینی و ایجاد انگیزش
    • تاریخ ۰۵ اسفند ۱۳۹۶
    • دیدگاه ها ۰ دیدگاه

    روزی پسری از پدرش سئوال کرد : پدر! ارزش زندگی من چقدر است؟!

    پدر تأملی کرد و به جای پاسخ دادن، تکه سنگی از باغچه برداشت و به او داد و گفت : پسرم این سنگ را به بازار ببر و بفروش! توجه کن که هر کس از تو قیمت آن را پرسید تنها دو انگشت خود را بالا بیاوری و حرفی نزنی!

    پسر به بازار رفت و در مسیر عبور عابران نشست و سنگ را در جلوی خود گذاشت. پس از چند دقیقه عابری که از آنجا می گذشت ایستاد و از پسر، قیمت سنگ را پرسید و به او گفت :  سنگ زیبایی است، آن را برای قرار دادن در باغچه خانه ام می خواهم! پسر طبق گفته پدر، چیزی نگفت و تنها دو انگشت خود را بالا آورد. عابر پرسید : دو دلار! قیمت منصفانه ای است، آن را می خواهم!

    پسر بدون آنکه سنگ را بفروشد، به نزد پدر بازگشت و ماجرا را برای او بازگو کرد. پدر گفت : این بار به جلوی موزه شهر برو و همین کار را تکرار کن! پسر به جلوی موزه شهر رفت، آنجا نشست و سنگ را جلو دید عابرین قرار داد. مجدداً عابری در مقابل او ایستاد و گفت : به نظرم سنگ گرانبهایی است! قیمت آن چند است؟ پسر مجدداً چیزی نگفت و دو انگشت خود را بالا آورد. عابر پرسید: دویست دلار؟! به نظرم قدری گران است اما آن را می خرم!

    پسر باز به خانه بازگشت و داستان را برای پدر خود بیان نمود. پدر گفت : پسرم برای بار آخر از تو می خواهم که به مغازه عتیقه فروشی شهر بروی و سنگ را آنجا بفروشی! پسر به مغازه عتیقه فروشی شهر که پر از سنگ های گرانبها بود رفت و بدون آنکه چیزی بر زبان بیاورد، سنگ را در مقابل صاحب مغازه قرار داد. مغازه دار سنگ را برداشت و پس از اندکی بررسی، از پسر پرسید این سنگ را چند می خواهی بفروشی؟ پسر مجدداً دو انگشت خود را بالا آورد. صاحب مغازه با کمال تعجب پرسید : دویست هزار دلار برای این سنگ کمیاب و قیمتی! عالی است آنرا می خرم!

    پسر که مات و مبهوت شده بود به سوی پدر بازگشت و گفت پدر، آن مرد این سنگ را دویست هزار دلار می خرد! پدر تأملی کرد و گفت : آیا از این ماجرا به ارزش زندگی خود پی بردی؟! دیدی هیچکس در مورد اینکه سنگ را از کجا آورده ای از تو سئوال نکرد و هرکس به ظن خودش، قیمتی بر آن نهاد. زندگی نیز چنین است. مهم نیست کجا بدنیا آمده ایم و چه ویژگی های فیزیکی و جسمانی داریم، مهم آن است که ما کجا را برای بودن خود انتخاب کرده ایم! اگر انتخاب ما قرار گرفتن در بین افرادی باشد که ارزش زندگیمان را دو دلار ارزشگذاری کرده اند یا آنکه تصور خود ما از ارزش زندگیمان، دو دلار باشد، مقصر خودمان هستیم! چرا که می توانستیم به الماس وجودی خود پی ببریم و مابین افرادی قرار بگیریم که ارزش زندگیمان را دویست هزار دلار و بیشتر بدانند! پسرم! خودت را در میان کسانی قرار بده که هر روز بر خرد و دانایی ات بیفزایند و از این طریق بتوانی ارزش واقعی زندگی خودت را درک کنی!

    این داستان کوتاه صرفه نظر از واقعی یا تخیلی بودن، حاوی نکته مهمی برای هر فرد خودآگاهی است. هریک از ما در وجودمان توانایی هایی داریم که اگر با کار و تلاش در کنار افراد خردمند، آن ها را به مرحله ظهور برسانیم، با خود آشنا خواهیم شد و به هدف و ارزش زندگی خود پی خواهیم برد. در اینصورت این زندگی ارزشمند را به بهایی ناچیز در کنار افراد ناآگاه سپری نخواهیم کرد و قدر تک تک ثانیه ها را خواهیم دانست.

    برچسب:اهمیت ارزش به زندگی و محیط پیرامون, تمثیل داستان ارزش زندگی با فروش سنگ, داستان دادن سنگ به پسر و ارزشگذاری زندگی

    • اشتراک گذاری:
    Admin bar avatar
    محمدرضا

    مطلب قبلی

    فرمول کسب موفقیت و دستیابی به ثروت!
    ۰۵ اسفند ۱۳۹۶

    شاید مطالب زیر نیز برای شما جالب باشد :

    • Beautiful-text-about-life
      فرمول کسب موفقیت و دستیابی به ثروت!
      ۵ اسفند, ۱۳۹۶

    ارسال دیدگاه

    اولین ثبت کننده دیدگاه برای مطلب فوق باشید!

    avatar
    wpdiscuz_captcharefresh
    avatar
    wpdiscuz_captcharefresh
      مشترک شدن در این بحث  
    مطلع نمودن از :

    جستجو

    اعتبار شما :

    به منظور نمایش اعتبار، باید وارد شوید!

    فهرست مطالب وبلاگ

    «دنیای اتوماتیک»، اولین آموزشگاه آنلاین در زمینه معرفی و آموزش انواع سیستم های هوشمند و خودکار با تمرکز بر سه حوزه اصلی «کارخانه‌های دیجیتال»، «خانه های هوشمند» و «سیستم های الکتریکی و الکترونیکی خودرو» می باشد. هدف دنیای اتوماتیک، ارتقاء دانش فنی- مهندسی کاربران از طریق باز نشر آخرین اخبار حوزه تکنولوژی، معرفی شرکت های موفق و برتر داخلی و خارجی در زمینه طراحی، تولید و پیاده سازی تجهیزات و سیستم های اتوماتیک، تهیه و ارائه دوره های آموزشی تخصصی تحت وب، نگارش مقالات و کتب آموزشی و فروش آخرین نسخه از نرم افزارهای تخصصی به علاقه مندان در سطح کشور می باشد. امید است «دنیای اتوماتیک» بتواند در جهت ارتقاء دانش اتوماسیون در کشور عزیزمان، قدمی هر چند کوچک بردارد. درباره دنیای اتوماتیک، بیشتر بدانید!

    +98 913 999 8776

    Info[at]AutomaticWorld.ir

    تمامی حقوق این وبسایت برای شرکت مهندسی دنیای اتوماتیک محفوظ می باشد.